کفشدوزک

دیشب خواب‌های آشفته‌ای دیدم. طبق معمول، همین‌که از خواب پاشدم ازم پرسیدی دیشب خوب خوابیدی؟ و من با لبی که گوشه‌هاش به سمت پایین کشیده شده بود برات همه رو تعریف کردم. حتی بعدش یه غر بزرگ هم زدم. تو بهم گفتی خوابه رو از فکرت دور دور کن و به جاش به زنبورهایی که کفش می‌پوشن و کفششون رو کفشدوزک دوخته فکر کن. و بعد برام خوندی: غزالک، غزال ترد و کوچک...

دارم به این فکر می‌کنم که اولین باره عشق برام بیشتر از مرگ، زندگی آورده و بیشتر از ضعف، قدرت.

۱
ملوچک ..
۱۳ اسفند ۰۹:۳۰

خووووووشبخت شید

عشق تنها معجزه‌ای هستش که زندگی ناامیدانه این روزهامون رو میتونه امیدوار کنه و بهمون انرژی بده واسه ادامه دادن

پاسخ :

ممنونممم! :))
واقعاً همین‌طوره.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان