Perfect Days

بهار من امروز شروع شد.
صبح زود با بابام و غزل و دوچرخه رفتیم باغ جنت. توی راه شیرکوچولو خوردم. اون‌جا بین ردیف‌های منظم درخت‌های سرو رکاب زدم و اجازه دادم باد بهاری موهام کوتاه و چتری‌هام رو برقصونه. با صدای بلند به کلاغ‌ها سلام کردم. درخت‌ها رو بغل کردم و یکی‌شون هم شد درخت من. روی چمن‌ها، زیر یه درخت با شکوفه‌های صورتی دراز کشیدم. از هرچی جوونه‌ی سبز و شکوفه‌ی صورتی و سفید بود عکس گرفتم. ادای دوتا از آدم‌هایی که داشتن دور و برمون ورزش می‌کردن رو درآوردم چون حرکاتشون شبیه استاد شیفو و پاندای کنگ‌فوکار بود. با بابام و غزل عکس‌های بامزه گرفتیم. به صدای چرنده‌ها و پرنده‌ها گوش دادم. آفتاب گرفتم. راه رفتم. دویدم. سعی کردم بلند بپرم. خندیدم. زنده بودم.
حالا هم می‌خوام یه کم بخوابم. بعد چتری‌هام رو بشورم و با کیک اسفناجی که مامانم می‌خواد درست کنه بریم خونه‌ی عزیزجونم. امشب خونه‌ی عزیزجونم می‌خوابیم.

۱
e t
۱۴ فروردين ۲۳:۴۸

چقدر نوشته و عکسات سبز بود (::  حس نشاط گرفتم موچتریِ ناز مرسی :)  . 

از راه دور بغلت می کنم  ^،^ . 

پاسخ :

عااا قلبممم
مرسی که موچتری ناز صدام کردی و باعث شدی لبخند بزنم :))
یک بغل سبز و پر از شکوفه‌های صورتی یواش برای تو
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان