امروز از خودم خیلی خوشم میاد. جین آبی و تیشرت سفید پوشیدم. روی تیشرتم تصویر فیلی رو دارم که میخواد ادای قوها رو دربیاره. یه عالمه موگیر به موهام زدم. موگیرهای ستارهای، قلبی، سنجاق. آبی و زرد و بنفش و صورتی. گوشوارههای کلید سل دارم و ناخنهای کوتاه با لاک صورتی. فقط ضد آفتاب زدم و بالم لبی که بوی گل میده. روی کولهپشتیم پر از ابر و لکلکهای در حال پروازه و یه کتاب از رولد دال توی دستم. دارم میرم تمرینکده تا با یه عالمه انسان کوچولو برای اجرای موسیقی آخر خردادشون تمرین کنم چون رهبر گروه آوازیشونم. این هم چیزهایی که توی کولهپشتیم دارم: دفتر شکوفهای، جامدادی بزرگم با یه عالمه مداد و کلهی مداد و پاککن سبز قشنگم، فلوت ریکوردر، یه مداد و پاککن با طرح نتهای موسیقی که دیشب وقتی آموزشگاه بودم همکارم بهم هدیه داد، یه بسته دستمال کاغذی برای فینفینهای بهاری، کلید خونه با سرکلیدی زرافه در شب، کش موی آبی و خردهریزهای دیگه. خلاصه که باید در اولین فرصت بپرم توی یه کتاب قصه.